درباره «اندرباب»

فست فودي شدن سرقت

 

الف)

پانزدهم تيرماه تنهاروزي بوددرهفته كه به دليل مشغله مسافرت نتوانستم  روزنامه كارگزاران  راببينم . روز گذشته- هيجدهم تيرماه- به گونه اي كاملا اتفاقي درمنزل اخوي محترم چشمم افتاد به صفحه انديشه ناآشنايي ازروزنامه كارگزاران، در ميانه انبوهي از كاغذروزنامه ها ؛همان صفحه انديشه ميانه تيرماه.رو تيترمقاله برايم آشنا بنظررسيد:اندرباب چيستي انقلاب.

ب)

اوايل بهمن ماه سال 83 ،دوستي ازروزنامه شرق تماس گرفت وازمن خواست مقاله اي بنويسم كه درآن به نظريه هاي انقلاب توجه شده باشد. سه روز بعد مقاله را تحويل دوستان دادم: چيستي انقلاب.

پ)

مقاله اي كه پانزدهم تيرماه درصفحه انديشه كارگزاران به طبع رسيده دقيقا همان مقاله اي است كه درهيجدهم بهمن ماه 83 در شرق چاپ شده است ؛بدون هيچ تفاوتي. فقط بااين تفاوت كه نام نويسنده هايش فرق كرده است. اولي بنده ودومي بابك اوجاقي.

فست فودي شدن سرقت

 

الف)

پانزدهم تيرماه تنهاروزي بوددرهفته كه به دليل مشغله مسافرت نتوانستم  روزنامه كارگزاران  راببينم . روز گذشته- هيجدهم تيرماه- به گونه اي كاملا اتفاقي درمنزل اخوي محترم چشمم افتاد به صفحه انديشه ناآشنايي ازروزنامه كارگزاران، در ميانه انبوهي از كاغذروزنامه ها ؛همان صفحه انديشه ميانه تيرماه.رو تيترمقاله برايم آشنا بنظررسيد:اندرباب چيستي انقلاب.

ب)

اوايل بهمن ماه سال 83 ،دوستي ازروزنامه شرق تماس گرفت وازمن خواست مقاله اي بنويسم كه درآن به نظريه هاي انقلاب توجه شده باشد. سه روز بعد مقاله را تحويل دوستان دادم: چيستي انقلاب.

پ)

مقاله اي كه پانزدهم تيرماه درصفحه انديشه كارگزاران به طبع رسيده دقيقا همان مقاله اي است كه درهيجدهم بهمن ماه 83 در شرق چاپ شده است ؛بدون هيچ تفاوتي. فقط بااين تفاوت كه نام نويسنده هايش فرق كرده است. اولي بنده ودومي بابك اوجاقي.

ت)

 يكي ازوي‍ژگي هاي دنياي جديد،تشديد نظام كنترل ومراقبت است.نگاه سراسر بين – آنگونه كه فوكو مي گويد- با ريتم رشدساختارهاي جديد گسترش يافته است.اين سازوكارهاي كنترلي منجربه تشديد ازخودبيگانگي افرادشده اند.انسان درموقعيت مدرن تحت سيطره نظم تكنولو‍ژيك قراردارد.دراين شرايط روان افراددراعتمادبه علم،نظم وتكنولوژ‍ي آسوده است. به عبارت ديگراعتمادبه خود(نفس) با توجه به هژموني حاكم جاي خودرا به اعتماد به ساختارمي دهد.اين همان تعين يافتگي ساختارهاست. با تقسيم كار پيشرفته ،سوژه ها درنظام كنترلي كه برابدان واذهان خود حاكم كرده اند، هرگونه نفسانيات را مقيد به قانون مي سازند. «نفس» نيز دراين وضعيت به كلي جاي خودرابه «نظم» مي دهد.درنتيجه اعتمادبه نفس ،با استحاله نفس درنظم، نابود مي شود.ازاين منظر- بدون درنظرگرفتن مباحث اخلاقي- نويسنده(!)محترم مقاله اندرباب چيستي انقلاب ،با نمايش حداكثري اعتمادبه نفس ، بي توجه به مراقب ها، كنشي راديكال درجهت نفي وضعيت مستقرنشان داده است. او بانوعي شجاعت ناياب «دزديده» است،تمام سازوكارهاي كنترلي راناديده گرفته ودر جهت ميل اش – ديدن نام خوددريك رسانه عمومي – با اعتمادبه نفس اقدام كرده است. اوازاين جهت مستحق ستايش است. 

ث)

منطق» فست فود»ي درهمه اركان مارسوخ كرده است به غيرازساندويچي ها.دردانشگاه ها با جزوه هاي امتحاني، در اقتصادباميل سيري ناپذيريك شبه پولدارشدن ودلالي،درورزش با خريدن ستاره هاو……. . نمونه حاضريكي ديگرازمثال هاي وضعيت فست فودي ماست. اوحتي به خودزحمت نداده جملات را پس وپيش كند. منطق فست فودي محصول ميل جنون وار»سرعت» و»رسيدن» دركوتاه ترين زمان است ،ميلي كه به گفته «كوندرا» در»آهستگي» ،شكلي ازجذبه است كه انقلاب فني براي بشربه ارمغان آورده است. مهم نيست كه لاي اين كاغذها يا ساندويچ ها چيست،مهم اين است كه هرچه زودتربه من لذت بدهد.

ج)

تفاوت ميان » چيستي انقلاب» و»اندرباب چيستي انقلاب» بازمي گردد به «اندرباب». جالب اينجاست كه زشتي مساله هم درهمينجاست: اندرباب . چيزي كه به نوشته ثانوي افزوده شده وآن را بدبو وبدرنگ كرده است. همچون كودكي كه در سركلاس وجلوي چشمان همگان شلوار خود را خيس مي كند.

 » اندرباب» همه چيز را » لو» داده است.

 

26 پاسخ به “درباره «اندرباب»

  1. فریق تاج گردون 21/07/2008 در 00:00

    سلام
    فکر کنم لازم نبود این همه جامعه شناسی و فلسفه به هم ببافی تا بگی که
    «یه نفر به نام بابك اوجاقي سرقط ادبی انجام داده و مطلب تو را به نام خودش منتشر کرده»
    همین یه جمله کافی بود!!

    البته این مطلب را به عنوان طنز قبول می کنم

  2. طریق عمامه گردون 21/07/2008 در 06:22

    بدینوسیله اعلام می دارم که یک دزد پیدا شده است که سرقت را با ط دسته دار می نویسد البته ط دسته دار که دسته دارد پس چرا باید با جمله دسته دار هویت خودش را بار دیگر نشان دهد اصلا چرا باید برای دسته ط انقدر فلسفه و جامعه شناسی بافی کرد خوب یک کلام بگو سرقت با ت است. واقعا می شود یکسری اخبار را در یک جمله کافی بیان کرد مثلا دختری 17 ساله توسط پدرش کشته شد. تمام حالا هی بیایی بگی پدر چرا کشت چرا نخورد چرا …. فکر کنم این سلطنت طلب فکر کرده اینجا صفحه حوادث است .
    البته مطلب این سلطنت طلب می تواند شعر قشنگی از آب دربیاد

  3. امین بزرگیان 21/07/2008 در 08:08

    فریق جان. اونم یه شیوه است:دادن یک پاسخ صریح. اما من به سبب علایقم دوست دارم نشان دهم که یک موضوع به ظاهرساده دارای پیچیدگی ها وابعاد متفاوتی است. به تعبیرهگل امرآشناضرورتا آشنانیست. تحلیل کردن – یابه قول تو بافتن – هم یعنی همین آشنازدایی که نه تنهادراین نوشته بلکه نوشته های دیگرهم انجام می دهم.
    مرسی از توجهت

  4. فریق تاج گردون 21/07/2008 در 11:58

    آقا یا خانم «طریق عمامه گردون»
    از پشت پرده بیا بیرون تا باهم حرف بزنیم.
    امان از این اینترنت که ترسوها هم می تونن توش حرف بزنن.
    اما کلمه سرقت، باهات موافقم که سرقط غلطه و یه اشتباه بوده
    تو این دوره زمونه هر کسی هیچی ندونه، این رو می دونه که سرقت رو چطوری می نویسن
    ببخشید که من با این کلمه زیاد آشنا نیستم.
    شما که خیلی خوب می دونید چطوری نوشته می شه

  5. 15 مرداد 22/07/2008 در 01:59

    با درود.

    15 مرداد ماه روز همبستگی با کمپین یک میلیون امضا

    http://15mordad.blogfa.com/

    منتظرتون هستیم.

  6. ان در باب 22/07/2008 در 02:07

    من هم موافقم :
    ان در باب هم بد رنگ است و هم بد بو.
    امین به چه نکات دقیقی اشاره می کن تو. واقعاً آشنازدایی برایم حاصل شد

  7. هدی 23/07/2008 در 21:43

    اوخ !
    تنها تاثر برای جناب بابک خان اجاقی هست که درست زمانی که فکر می کرده با دزدی حقیقت و دچار دروغ شدن می تونه اسم و رسمی به هم بزنه ، دست روزگار پس کله اش زده و حقیقت بر ملا شده . و گر نه ضرری به خالق اصلی نرسیده که هیچ ، یک متن جالب دیگه هم از این طریق متولد شده .
    امیدوارم از هر چه دروغ و توهم و لاف زنی منزه و دور باشیم !

  8. اوجاقلو 24/07/2008 در 16:24

    برادر عزیز جناب بزرگیان!
    از دیدن این پست شما خیلی تعجب زده (بخوانید…) شدم. بگذریم از اینکه این مقاله را من از کسی سرقت نکرده ام و اصولاً نیازی به این کارها که شاید دوستان شما به آن آشناتر باشند ندارم چرا که اونطور که خودم را شناخته ام، حداقل عرضه نوشتن یک مقاله ساده را دارم. و بگذریم از اینکه شما توهم (احمدی نژادی) خود مرکز بینی و خود محور بینی دارید و همه فضایل را از سرمنشأ فیض خود می بینید! بگذریم و بگذریم.
    اگر واقعاً به حقیقت و حقیقت طلبی ادعا داری مقاله خودت را بطور مستند در وبلاگ بگذار و با مقاله من مقایسه کن تا ……هر که در او غش باشد و ببینیم بوی بد از چه کسی بلند می شود.

  9. عسل 25/07/2008 در 16:01

    یکی به من بگه این فریق و طریق اصلاً کی هستند؟
    نکنه شخصیت کارتونی اند؟

  10. http://www.ahmadinejad.ir/ 25/07/2008 در 16:46

    اگر دهه چهارم انقلاب، دهه «پیشرفت و عدالت» است، بدون تغییرات بزرگ در این چند عرصه، هیچ کاری نمی توان ‏کرد. هنر بزرگ، آن است که به خداوند، اعتماد کنیم و «مردم» را باور کنیم، هاله های نور را ببینیم و به عنایت حضرت ‏‏(عج)، دلگرم باشیم، و راه خمینی عزیز را نه با زبان، که با ذهن و قلب و دست، ادامه دهیم، نسخه های ترجمه ای را ‏تبدیل به متن مقدس نکنیم و به عقل و تجربه و اندیشه ایرانی و جوانان دانشگاهی خود نیز احترام بگذاریم زیرا چنانکه ‏امام عاشقان و مقتدای عاقلان گفت: «ما می توانیم». ملت ما توانست و به فضل الهی بیش از این ها نیز خواهد توانست.‏
    محمود احمدی نژاد

  11. اندر بو 25/07/2008 در 18:24

    به نظر من که اندر باب بد رنگ نیست
    فقط بد بوست
    می گی نه؟ امتحان کن
    (قبل از اینکه بگی: لابد خودت امتحان کردی، باید بگم خیالت راحت. من امتحان نکردم)

  12. libido 25/07/2008 در 18:56

    ____
    __
    __
    __________
    _______
    _____
    ____
    ____
    ______
    _______
    ________
    __________
    ___________
    ____________
    _____________
    _______________
    ________________
    _________________
    __________________
    ___________________
    ____________________
    _____________________
    ______________________
    _______________________

  13. بهار 26/07/2008 در 00:56

    راستش رابطه نوشته ات با نظریه یه جور سزارین بود

  14. برابری خواه 26/07/2008 در 05:20

    مرداد ماه ۱۳۸۷ روز همبستگی با کمپین برابری خواه یک میلیون امضا

    http:// 15mordad.blogfa.com/

  15. میثم 26/07/2008 در 12:44

    حالا فست فود مگه چه ایرادی داره؟

  16. یک دوست 26/07/2008 در 15:53

    سلام امین جان!

    aminebozrgian.blogfa.com
    را ببین!

    نکنه این وبلاگ هم مال توئه؟!!

  17. امین 26/07/2008 در 16:31

    م حسام عزیز
    این وبلاگ مال من نیست و جعلی است.

  18. پا به ماه 26/07/2008 در 20:16

    یکی به من بگه سزارین سخت تره یا طبیعی؟
    کی تجربه سزارین داره؟

  19. سمانه میر عظیمی 27/07/2008 در 02:23

    آقای بزرگیان! بهترین عمل به این صحبت ها و گره های روانی و عقده ها و کمبود ها جواب ندادن است!

  20. یه دوست 27/07/2008 در 12:58

    امین کارتون نیک و نیکو یادته؟
    با این عینک دودی که زدی شبیه اون مگسه تو کارتون شدی
    ارادتمند شما

  21. محمد فکری 27/07/2008 در 18:12

    رابطه سرقت با فست فودی شدن را به هیچ وجه درک نمیکنم.

  22. محمد فکری 27/07/2008 در 18:17

    بابک اوجاقی یه درباب دیگه هم داره : درباب سرکوب
    http://kargozaaran.com/ShowNews.php?13146
    درباب اینهم یه تحقیقی بشه بدون باب نخواهد بود.

  23. بابک اجاقی 27/07/2008 در 20:55

    اندیشه – در باب سركوب
    بابک اوجاقی: در بسیاری از مطالعات تطبیقی پیرامون انقلاب‌ها به نقش سرکوب به‌عنوان نقشی حیاتی توجه شده است. کلا هر حکومتی به سه شیوه می‌تواند با جنبش انقلابی برخورد کند؛ 1- تامین شرایط مناسب و تسهیلات برای جنبش 2- تحمل و تساهل در برابر جنبش 3- سرکوب و اعمال کنترل سخت بر روند جنبش. علت کارسازبودن سرکوب در انقلابات، این اصل ساده است که هرچه پاداش فعالیت سیاسی بیشتر باشد و همچنین خطرات آن کمتر، فعالیت و مشارکت سیاسی بیشتر می‌شود. حال «سرکوب» خطرات و هزینه فعالیت سیاسی را بالا می‌برد. این اصل تا حد بسیاری در جوامع صادق است، اما باید استثنایی برای انقلابات مدرن قائل شد و آن جنگ چریکی و تشکیل ارتش ملی – انقلابی است. این ویژگی انقلابات مدرن است(تا کلاسیک)، با این وضع هرچه سرکوب بیشتر شود، هسته‌هایی جهت مقاومت، در برابر نیروی سرکوب حاکم ایجاد می‌شود. در بسیاری از انقلابات، این هسته‌های مقاومت خوب هم عمل کرده‌اند. در این زمینه می‌توان به یوگسلاوی، چین، کوبا و الجزایر اشاره کرد. در مجموع سه مدل جنگ چریکی انقلابی شناسایی شده است؛ الف) مدل مائوئیستی با جنگ خلقی‌: این مدل را مائو در چین با توجه به شرایط آن زمان چین طرح‌ریزی کرده است. توده عظیم دهقانان که در نظر مائو پتانسیل انقلاب‌اند، در این مدل، نقش اساسی را بازی می‌کردند. وظیفه اولیه این جنبش، اجتناب از سرکوب و محاصره‌شدن به‌وسیله نیروهای دولتی بود. در اینجا، مسائل سیاسی بر مسائل صرفا نظامی ارجحیت دارد. در نهایت، هدف این مدل، ایجاد یک قدرت در برابر قدرت غالب و حاکم است. ب) مدل کوبایی یا روستایی: این مدل توسط چه‌گوارا و رژی‌دبره ابداع شد و در جنگ کوبا مورد استفاده قرار گرفت‌. تاکید این مدل، حرکت ابداعی و جنگ مداوم و فرسایشی با حکومت وقت است و از لحاظ موقعیت جغرافیایی مناسب روستاهای مناطق جنگلی است(‌مانند آنچه در کوبا موجود است‌). به‌گفته دبره، در کتاب «کاستروییزم»؛ تضادهای اجتماعی در شهرها به‌اندازه مناطق روستایی حاد نیست، چون در شهرها حتی قشرهای تهیدست نیز، درون جامعه مدرن حل می‌شوند. به‌قول چه‌گوارا، اولین وظیفه یک چریک، زنده‌ماندن است، به‌هر وسیله ممکن. همانطور که می‌بینیم در این مدل، تاکید بر مصالح صرفا نظامی است.

  24. یک بنیادگرا 01/08/2008 در 00:00

    از شما دعوت می شود به وبلاگ بنیادگرایان منطقه اسلامی میهمان شوید.
    زنده باد اسلام خالص
    و مرگ بر اسلام آمریکا

  25. فاطمه اختصاری 03/08/2008 در 09:51

    بعد یک سال بغض…
    با «اگر شبی از شب های زمستان مسافری…» به روزم
    .
    .
    به یاد «مرد بي وطن»
    به یاد دوست و استاد سفر کرده:
    …………………………………. «دکتر سید مهدی موسوی»
    .
    .
    داستان خرس هاي پاندا به روايت يك ساكسيفونيست که دوست دختری در فرانکفورت داشت
    با چندین شعر جدید که قبلا نخوانده اید
    آه پدر،پدر، مادر تو را در گنجه آويزان كرده…
    با حرفهایی صریح و بی پرده درباره جشنواره های «میبد» و «تبریز»
    .
    .
    صندلي كنار پنجره بگذاريم و بنشينيم و …
    با خبر چاپ:
    ……………….سومین شماره نشریه همین فردا بود
    با لینک هایی از جشنواره های مختلف
    با لینک شعرها و داستانهایی توپ از بچه های غزل پست مدرن و کارگاه
    اعترافات يك سارق مادرزاد…
    .
    .
    و با 27 لینک
    فقط 27 لینک
    تقدیم به:….
    با یک سال نه! با 22 سال بغض به روزم

  26. مصطفی نمازیان 06/08/2008 در 21:24

    بنام خدا. با سلام. مطلب جالبی بود. منتظر بازدید شما هستیم. مارا در شناخت مسایل جامعه شناسی یاری کنید. تبریک ایام فرخنده ماه شعبان. یا علی

بیان دیدگاه