بایگانی‌های ماهانه: فوریه 2010

مساله نسل ها و سیاست

تورگنیف خوانی در جنبش سبز

نامه ای دراینترنت پخش شده ازپدری “زخم” دیده که خطاب به فرزند دربندش نوشته است. ” پدر ” دردوران جنگ اسیرشده و پسرش درجریان فاش ساختن  ” لیبیدوی”  نامتمدنانه معاون فرهنگی دانشگاه زنجان به زندان افتاده است.

رنج  اصلی این پدر چیست؟ به زندان افتادن فرزندش؟  نامه ازچیزی مازاد بررابطه پدری- پسری سخن می گوید. “رنج” دراینجا ازیک رابطه شخصی وخانوادگی فرارفته و زبانی تاریخی- اجتماعی به خودگرفته است (به تعبیر بنیامین: تجربه زیسته ای که تبدیل به تجربه ای اندیشیده، شده است). گویی رنج نوشته نگارنده، راوی دغدغه های یک جامعه است. برای همین است که همچون زلزله ای، سهمگین و دربرگیرنده است.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

نوشته ای به بهانه بازداشت امید مهرگان واخراج اساتید

 

سرکوب روشنفکران یا اعتراف به شکست فرهنگی

امین بزرگیان- بابک مینا

 

امید مهرگان، مترجم آثار فلسفی و فرهنگی است. او از جمله روشنفکرانی است که به نظریه انتقادی چپ وابسته اند. وی چندی است که در بازداشت به سر می برد. این نوشته کوتاه به بهانه همین موضوع نگاشته شده است.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

بحثی درباره اهمیت حضوردرخیابان برای جنبش سبز

خیابان – سیاست

– استیفن گفت:تاریخ کابوسی است که من می کوشم ازآن بیدارشوم.

پسرهادرزمین بازی فریادی سردادند.صدای سوتی هووی کنان:گل

چی می شداگرآن کابوس تیپایی نثارماتحتت می کرد؟

– آقای دییزی گفت:راه های خالق هستی راه های ما نیست.کل تاریخ به سمت یک هدف(گل)حرکت می کند،تجلی خداوند.

– استیفن انگشت شستش رابه سمت پنجره چرخاندوگفت:خدا این است.

هورا! یوهوو!

– آقای دییزی پرسید:چی؟

– استیفن پاسخ داد:فریادی درخیابان. جیمز جویس-اولیس

ادامهٔ این نوشته را بخوانید