فرصتى براى محاکمه هاشمى

در بی بی سی فارسی مصاحبه هایی صورت گرفت با احمد سلامتیان و رضا علیجانی درباره کاندیداتوری رفسنجانی در انتخابات. هردوی آنها بر چند موضوع تاکید کردند: اول اینکه ورود هاشمی معادلات انتخابات را به هم زده است. دوم اینکه هاشمی امروز با دوره های قبلی متفاوت است و می خواهد وضعیت امروز را که درساخته شدنش سهم عمده ای داشته است اصلاح کند و سوم اینکه رای آوردنش به سود جامعه ماست.

فارغ از درستی یا غلطی مدعیات سخنان آنها نکته قابل توجه، چیستی مصاحبه شوندگان است که به ما فشار می آورد حرفهایشان را بیشتر از یک دیدگاه مورد تایید یا رد قرار دهیم.

هم احمد سلامتیان و هم رضا علیجانی شخصا از جمله افرادی اند که از طرف رفسنجانی وسیاست هایش عمیقا آسیب دیده اند. سلامتیان نماینده مجلسی بود که ریاست اش بر عهده هاشمی بود؛ در دوره ای که از مجلس بیرون انداخته شد و در همدان کتک خورد. یکی از مهمترین افرادی که آتش حذف اطرافیان بنی صدر را از مجلس و دیگر نهادها هدایت می کرد رفسنجانی بود. داستان تا جایی پیش رفت که سلامتیان از ترس جانش مجبور شد به خارج از ایران آواره شود و دغدغه دیدن وطنش را نزدیک به سی سال بر دوش بکشد. علیجانی نیز بخش عمده ای از زندان بعدازانقلابش را در دوره ریاست جمهوری هاشمی و به سبب انتقاد از او گذراند. او حتی تا پای اعدام در نظامی پیش رفت که رفسنجانی از جمله مهمترین معمارانش بوده است.

کمتر کسانی را می توان یافت که به اندازه این دونفر از هاشمی و ماشین سرکوبش در سالهای گذشته آسیب دیده باشند.

وقتی آنها به ما می گویند که آمدن و رای آی آوردن هاشمی به نفع جامعه ماست و از آن مهم تر -غیر مستقیم-  از مخاطبینشان می خواهند که به هاشمی رای دهند، چند موضوع را روشن می کنند:

اول اینکه لازمه سیاست ورزی ملی، درگذشتن از منافع ، سلایق و حتی خاطرات شخصی است. داشتن دغدغه جمعی تنها مشارکت در پروژه خیر عمومی نیست بلکه متضمن فراموش کردن آن تکه هایی از تاریخ است که یادآوری شان موجد هیچ سود و منفعت عمومی برای ما در حال حاضر نیست؛ حتی دردناک ترین خاطرات شخصی.

دوم اینکه رویکرد عمیقا اصلاحگرایانه این دو- فارغ از اینکه داوری شان درباب هاشمی درست باشد یا غلط- هشداری است به همه آنهایی که با ژستی قدیس مآبانه، به نفی و تخریب و تمسخر همه آنهایی می پردازند که در گذشته، اشتباهاتی کرده اند ویا به طور خاص در حکومت نقش داشته اند. جالب اینجاست که بیشتر آنهایی که به این نوع تاکتیک های تنفرمحورانه چنگ می زنند،همواره کنار گود نشین هایی بوده اند که تنزه ظاهری شان به سبب مداخله نکردن شان در سیاست است. علیجانی و سلامتیان به ما می گویند که مشارکت در خیر عمومی نتیجه یک نوع ایثار شخصی و بخشایش است.

فیگور دینی روحانی در سیاست که تنها از گناهان و خطاهای افراد صورت برداری کرده  و بدون توجه به چیستی امروز افراد مدام گناهان وی را برای تزکیه خود و فراخ کردن بهشت شخصی باز خوانی می کند، مثل دایه ای می ماند که شیطنت ها و بی ادبی ها و حماقت های کودکی یک فرد را به هنگام جوانی اش مدام زیر لب غرولند می کند و او را به سبب آن کارها تنبیه می کند.

هاشمی و هر آنکسی که در طول این سالها اشتباهات بزرگ کرده و انسان ها را رنجانده اند می باید پاسخگوی کنش واعمال خود باشند( جنبه حقوقی) اما از سوی دیگر مهم آن است که فرصت بازسازی خانه ای که خراب شده است را به آنها بدهیم و از جنبه حقیقی تفاوتشان را با خود سابقشان و خانه خراب کن های امروز درک کنیم. این یک وظیفه اخلاقی است؛ به همان اندازه اخلاقی که خواهان پاسخگویی به اشتباهاتشان هستیم.

3 پاسخ به “فرصتى براى محاکمه هاشمى

  1. بازتاب: مساله سوءسابقه |

  2. سبز 16/01/2017 در 11:21

    درود
    مقاله ارزشمند شما را خواندم.
    مفاهیم آن مشترک است با گفتمان اصلاح شعاران صندوقی موجود که در روابط زناشویی و رانت های متعدد اقتصادی و سیاسی از قدرت قرار دارند و مهمترین عامل بقای استبداد قدرت مطلقه فقیه و تطهیر داخلی و خارجی آنند .
    گفتمان و آرمان های بعد از انقلاب متاسفانه به شدت عجیبی از آرمان ها و گفتمان مشروطه خواهان تنزل یافته و این جز به همت کسانی که

    اصلاح از درون نظامی کاملا استبدادی و مافیایی(با قدرت حذف و ردصلاحیت هرکس و دسته ای و قدرت عظیم نظامی اقتصادی قضایی ) و بسته.را تقدیس کرده اند و «تنها راه و بهتریترین راه موجود» معرفی کرده اند و اصول اخلاقی را مرتب به اسم «مصلحت» تحقیر کرده و ایده آلیستی و رادیکال و توهمی تبلیغ کرده اند،
    و همچنین انقلاب را که پدیده ای تاریخی و خاکستری بوده(و بسته به نوع کنش هر ملتی در تاریخ نتایج سفیدتر یا سیاه تری بارآورده) سیاه مطلق و مسبب شرها تبلیغ کرده اند

    ممکن نشده است،

    اگر خواهان تغییر هستیم باید متد باطل اصلاح شعاران صندوقی را که مسبب درجا زدن و عقب گردهای عظیمی در ساحت اخلاقی جامعه و درنتیجه مانع اصلی اصلاحات(به معنی علمی و جهانی کلمه) شده به نقادی بنیادی بکشیم و نه آنکه آن را بازتولید مکرر کنیم.

    در خاتمه لازم است یادآور شوم
    از مقالات شما چندی است که می آموزم و ادبیات و نوع نگاه شما برایم متفاوت و ارزنده است امیدوارم این نقد بنده ارزش تاملی چند و باز شدن راهی به فراسو را داشته باشد.
    با سپاس از اشتراک افکار ارزشمندتان.

بیان دیدگاه