بایگانی‌های ماهانه: فوریه 2014

نمایشنامه بیضایی و سالگرد حصر

آرش

نوشته خوانی

آرش، نام يكى از اساطير ايرانى است. نقل است كه در زمان پادشاهی منوچهر، در جنگی با تورانيان، افراسیاب، سپاهیان ایران را در مازندران محاصره می‌کند. منوچهر، شكست خورده و مستأصل، پیشنهاد صلح می‌دهد و تورانیان به تمسخر ايرانيان شرطى براى آشتى و ترك مخاصمه مى گذارند. افراسياب مى خواهد که یکی از پهلوانان ایرانی از بلنداى البرز تیری بیندازد. هرجا تير افتاد، آنجا مرز ايران و توران است.

«{…} هيچ! و دلها پر اندوه؛ كه آسمان تاريك بود. كه آسمانْ خود، پيدا نبود. كه خورشيد گريخته بود. كه ماه پنهان شده. كه ابر مى باريد. وجز آذرخشى چند، هيچ روشنى بر جنگ و مردِجنگ نبود. و چگونه از زمين سرخ، گياه سبز برويد؟ پس هيچ گياه سبز از زمين سرخ نرست. و درخت سبزْ زرد، و گل سرخْ سياه شد. و هرمرد، گياهى توفان زده بود كِش پاك ريشه خشكانيده».

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

آلودگی هوا و امر سیاست

طاعون تهران

– {…} این عقیده ای است که ممکن است خنده آور جلوه کند، اما یگانه راه مبارزه با طاعون، شرافت است.

– رامبر با لحنی که ناگهان جدی شده بود گفت: شرافت چیست؟

– من نمی دانم به طور عام شرافت یعنی چه؟ اما در موقعیت من عبارت از این است که کارم را انجام دهم.

طاعون-آلبركامو

يك:

عكس آشنايى از روزهاى اعتراضات خيابانى جنبش سبز در خاطره ها باقى است. در اين تصوير، زنى با صورتى وحشت زده، پوشيده و خونى، رو به دوربين علامت پيروزى نشان مى دهد. زن ماسكى بر صورت دارد؛ ماسكى براى در امان ماندن از شناسايى پليس و نيز گازهاى اشك آور. به راحتى مى توان همان زن را همچنان با ماسكى بر صورت در خيابان هاى تهران متصور شد. شايد اين تصوير به ما كمك كند تا بتوانيم به مسأله آلودگى هوا بينديشيم.

  ادامهٔ این نوشته را بخوانید