درباره میانه روی
تقدیم به بهروز صفدری به سبب نقدهای بنیادین و موثر همیشگی اش
شرایط نامناسب اقتصادى، سیاسى و فرهنگى کشور در دوره احمدى نژاد باعث شدکه شعار ” میانهروى” و اعتدال در دکان افکار عمومى پر ارزش شود. میانهروى چیست؟ به زبان ساده، میانهروى آنگونه که در فهم عمومى دست به دست مى شود، چیزى نیست جز ایستادن در میانه دو چیز. میان چه چیزهایى؟ میان حفظ وضعیت و شرایط موجود زندگى و تغییر بنیادین وضعیت و شرایط زندگى، میان سیستم موجود و سیستم مطلوب. شاید مصداقها و مثالها این تعریف را روشن تر کند. میانهروى یعنى ایستادن میان حامیان حجاب اجبارى و حامیان حجاب اختیارى، میان حامیان دموکراسى و حامیان حکومت دینى، میان میرحسین موسوى و حصرکنندگانش. در میدان سیاست و دیپلماسى، میانهروى را معمولاً در تقابل با مفهوم افراط یا تند روى معنى کردهاند. تندروى در واژگان سیاسى بار منفى داشته و با تعصب درهم آمیخته است.
خواست میانهروى از دو واقعیت سرچشمه گرفته است: زور حاکم و خواست مردم. پروژه میانهروى مى خواهد بدون آنکه حاکم را بترساند، مردم را راضى کند. “حاکم” با قدرت واقعىاى که در اختیار دارد، و”مردم” با قدرت پنهانىاى که در اختیار دارد در نزاعاند. یکى از پروژه هاى محتمل در این نزاع ” میانهروى ” است؛ پروژه اى که به کم کردن مخاصمه مى اندیشد. بحث اصلى در این نوشته ارزیابى دولت آقاى روحانى و امکان یا نا-امکانى حصول به این نتیجه (کم کردن مخاصمه) نیست، بلکه به عنوان یکى از حامیان و راى دهندگان به ایشان قصد این نوشته نقد ارزش یافتن یک ناارزش در جامعه مدنى ایران پس از این پیروزى است؛ ارزشمندى واکنشگرى.
ادامهٔ این نوشته را بخوانید