بایگانی‌های ماهانه: مِی 2010

اشک محکومان و چهره حاکم

گریه محکومان

یک.

خلیل بهرامیان، وکیل دو زندانی کرد اعدام شده، دربرنامه تلویزیونی ای گریست. گریه وکیلی با حدودچهل سال سابقه وکالت، واجد چه معنایی است؟ پاسخ نخستین وعقل سلیمی این است که اوتحت تاثیر مرگ موکلانش قرارگرفته است همچون تمامی کسانی که از این رویداد متاثرشده اند. اما مساله مهم اینجاست که او مخاطب عادی این رخداد نبوده و وکیل اعدامی ها بوده است.این جایگاه خاص بامجموعه معانی ای که به همراه خود دارد به گریه اومعنایی مازاد برتاثرشخصی می بخشد. برای  فهم اهمیت گریه وکیل، باید دید «وکیل» کجا ایستاده است. ادامهٔ این نوشته را بخوانید

جنبش سبز و مساله امید

امید، یا تسخیر به ‌رنگ رویا

«يادتان باشد که به شعر، به آواز، به ليلاهايتان، به روياهايتان پشت نکنيد، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس «شعر و باران» باشند .به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد.»      فرزاد کمانگر، نامه به دانش آموزانش

یک.

پس از راهپیمایی 22 بهمن ومراسم چهارشنبه سوری ،جنبش سبزبا مساله «امید» روبرو شده است.بسیاری پس از کم رمقی اعتراضات در این دو روز، از ناامیدی مردم برای بهبود وضعیت موجود سخن می گویند. هرچند صدق این گزاره پوشیده است اما چشم پوشی از امکان آن درافتادن به نوعی ناب از » توهم» است. درطول تاریخ، شبح نا امیدی آنچنان درمیان ما لولیده و یوتوپیاهای مارا به سخره گرفته است که بیراه نیست اگربگوییم که گرانیگاه کارکرد دستگاه سرکوب، بطن افراد و تبدیل امیدهای آن ها به یاس است. این دستگاه سرکوب یا پلیس است (هرآنچیزی که ازتغییر وضعیت موجود می ترساند) یا ساختار مصرفی ای است که یوتوپیاهای زندگی را به خریدن این لباس وآن خانه ورفتن شمال برای تعطیلات فرومی کاهد؛ ودرواقع «کیچ» می کند.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

نکاتی درباره متلک

متلک گویی وهویت زنانه

یک.

نوعی ازمتلک ، اشاره ای است به «هویت». دراین شکل ازمتلک هنگامی که کسی متلکی به دیگری می گوید در واقع سعی کرده است «هویت» فرودست او را بازتکرار کند.متلک های قومی- نژادی ، طبقاتی ، فرهنگی ،جنسیتی وغیره همگی به سبب تکرارویادآوری یک موقعیت هویتی فرودستانه واجدمعنای متلک می شوند. مثلا متلک جنسی پسری جوان به دختری ناآشنا درخیابان ، که معمولا اشاره به اندام زنانگی وی دارد،چیزی نیست جز تکرار هویت فرودست زن. با این منطق ،متلک یعنی برهنه ساختن مناسبات سلطه درجامعه.درواقع شکل ونوع مناسبات سلطه وفرودستی است که محتوای متلک را برمی سازد.متلک به سبب نشان دادن این مناسبات ازاهمیت بسیار زیادی برخوردار است.ازآنجایی که مکانیزم سلطه ،سازوکاری عینی است که بر جسم اعمال می شود،متلک نیز مملو از نشانه های بدنی است.غالبا اشاره متلک به عناصرجسمی است که فرد را به مثابه سوژه ای فرودست متمایز می سازد. چهره وگویش یک شهرستانی، دستان یک کارگر، نگاه خیره یک دیوانه، اندام جنسی یک زن و….  محل تلاقی وتصادم متلک ها هستند. زن ها همواره متلک ها را به واسطه اشاره به اندام شان ادراک می کنند همچون روستائیان به واسطه تن،لباس وگویش متمایزشان.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید